ایلیارایلیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

***ایلیار خوشگل مامان***

چند تا عکس از ایلیار ناز مامان در این روزها

یه عکس سلفی خوشگل از ایلی و بابایی ایلی در کنار بادکنکهای تولدش که تا الانم نترکیدن!!!!!!! ایلی در حال استراحت روی پله ای در پیاده رو همراه میو مورد علاقه اش..... ایلی و عروسکهایش جلو درب دستشویی برای ممانعت از رفتن ب آنجا...... اینم پروفسور ایلی....... برترین مهندس کامپرنت ایران( کامپیوتر) ایلی بالا در دشت شقایقهای جلفا ماشین کنترلی که دایی منوچهر از جلفا برای ایلیار خرید ایلی و پسرعمو آرمان در "قوری گول" ایلیار خوش تیپ با عینک مامان ایلی شیطون در بناب کبابی در بناب ایلی خوشگله در حال رفتن به مدرسه اونم از نوع موشهاش!!!!!...
1 تير 1394

ایلی پسری در مسابقه نی نی وبلاگ

سلام به همه دوست جونهای نی نی وبلاگی مون،  ایلیار کوچولو در مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده، اگه براتون مقدور بود لطف کنید عدد 103 را به سامانه 1000891010 پیامک کنید. پیشاپیش خیلی خیلی ازتون ممنونیم. از طرف ایلی پسر و مامانش ...
5 خرداد 1394

تولد دو سالگی (+ 22 و23 ماهگی عقب افتاده)

سلام نفس مامان، عشق مامان، همه زندگی مامان، تموم بهانه برای هستی مامان،  الهی که من قربونت بشم.............. نهم اردیبهشت دومین سالروز تولدت بود و شما به لطف خدا و زحمات فراوان من و بابا و مامان جون و آلدالی دو ساله شدی. ان شالله تولد 120 سالگیت فرشته ی من.....                                                                                     &nb...
31 ارديبهشت 1394

شازده پسر مامان دردامان طبیعت (سیزده بدر)

سلام نفس مامان، دیدم دیگه کم کم داریم به سیزده بدر سال آینده نزدیک میشیم برای همین دیگه باید زودی عکسهای سیزده بدر امسال رو برات بزارم. فندق ناناز من، امسال با مامان جون اینها و عمه جون شیوا برای بدر کردن سیزده ،رفتیم طرفهای سعیدآباد. با اینکه بعد از برگشتن از سرعین یه کم سرماخورده بودی و نق و نوق و ناله زاری میکردی ولی در حالت کلی بهمون خوش گذشت. اون گلهای وحشی توی دستم که خیلی شبیه گل زعفران بود بابایی برامون چیده بود. وای وای وای چشم مهیار رو دور دیده بودی و داشتی با دفتر مشقش حسابی بازی میکردی، بیچاره مهیار هم از همه جا بیخبر داشت گل بازی میکرد که عکسش رو برات گذاشتم. آخه یکی نیست بگه که عمه سیزده بدر اونم در داما...
25 فروردين 1394

نوروز 1394 و آقا ایلیار

سلام گل گلدون مامان، دومین بهارت مبارک نفس من. ماشالله هزار هزار ماشالله گل پسر من یه چند وقت دیگه داره 2 ساله میشه و روز به روز آقاتر و فهمیده تر و خاستنی تر میشه. فندق مامان حالا برات بگم از ایام عید امسال: همونطور که قبلا برات نوشتم امسال عید چندان حال و حوصله نداشتم و برای همین هم هفت سین نچیدم و برنامه ای هم که رای مسافرت داشتیم روهم کنسل کردیم و کلا به غیر از جند تا دید   و بازدید و یه مسافرت کوچول موچولوی یک روزه به سرعین خونه بودیم. البته به شما چندان هم بد نمی گذشت و توی مهمونی ها چون میدونستی پیش بقیه دعوات نمیکنم کلی بریز و بپاش میکردی و  حرص من و بابایی رو در می آوردی تازه با پسر عمه مهیار هم میونت بد ...
25 فروردين 1394