ایلیارایلیار، تا این لحظه: 11 سال و 1 روز سن داره

***ایلیار خوشگل مامان***

روزمرگی

1394/9/18 9:44
755 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر ناناز خوشگل ، دوست داشتنی، یکی یدونه ی شیطون بلای من.............بغلخندونک

                                              

الانم ساعت 9:30 صبح و من باز از فرصت خواب بودن شما استفاده کردم تا از عکسهای باقیموندت تو این مدت برات پست بزارم فندوکی مامانچشمکبوس

روزها مدام و بسرعت از پی هم میگذرند و شما بزرگتر و آقاتر و فهمیده تر و خواستنی تر و صد البته شیطون تر میشی و ما هم........ چه میشه کرد اصلا رسم زندگی اینه، بچه ها بزرگ میشن و بزرگها یک سال پیرتر... خیلی باید سعی کنی تا تو روزمرگی ها گم نشی!  فقط  تنها چیزی که مهمه عاشق بودن و عاشق زندگی کردنه ، عشق به زندگی ، عشق به بودن در کنار عزیزان و زندگی کردن بخاطر عزیزان.....زیبابگذریم.........

نفس من این روزها کلی پسر بانشاط و حرف گوش کنی شدی و من این هوابغل بهت افتخار میکنمبوس 

تقریبا 80% مطالبی که میخوای رو میرسونی و به نظرم با اینکه یه کوچولو دیره ولی تا تولد سه سالگیت کامل کامل حرف بزنی. دیگه برات بگم کلی بازی با من و بابا کشف کردی و روشون اسم گذاشتی و هر کدوم رو میخواستی با اسم میگی و باهامون بازی میکنی..... مثل " بالش بالش" ، " نه داداشی" ، " برق قطع" ، "بیا تو چادر" و کلی بازی مفرح دیگه برای شما و تکراری و اعصاب خرد کن برای ما..................خواب آلودخندهخندونک

                                                                               

 اینم ایلیار خان پسر در سالگرد ازدواج مامان و بابا( چ.ن شمع یادمون رفته بود بگیریم با عرض معذرت از گل پسر  از شمعهای تولد ایلی استفاده کردیمخندونکدرسخوان)

آقا ایلیار و خوردن هندوانه به سبک خودش......

 

اینم یکی از کارهای جالب و مورد علاقه ایلیار هستش، ماشینهاشو صف میکنه البته یادم نمیاد ما هیچ مفهومی از ردیف و صف بهش یاد داده باشیم.....قوی

i413141_11.gif (242×58)

آقا عسلس در حال فرستادن عکسش در حال زنده در تلگرام به آلدالی

آهان........، اینم یه عکس خوجل از ایلی عسلی در لباس حمام جدیدش که ملقب به نقوش باب اسفنجی است تا ایلیار به لباس جدیدش علاقه مند بشه و اون رو بپوشه!!!!!!!!!!تعجبتعجبخنده

آخه آقا ایلیار به این راحتی ها یه لباس تازه از جوراب و کفش و شلوار گرفته تا کلاه و کاپشن رو تنش نمیکنه!!!!!!!، یا باید عکس باب اسفنجی داشته باشه یا انگری بیرد، من و بابا یی بیچاره اش هم اولین فاکتورمون برای خرید لباس برای ایلیار حتی مقدم تر از اندازه و کیفیت داشتن این نقوش مورد پسند فسقلیه.....!!!!تعجبتعجبخنده

                                                    

البته بعضی وقتها هم که این عکسها رو تو بعضی موارد پیدا نمیکنیم مثلا کفش چند تا برچسب روشون میزنیم تا به چشم ایلی بیاد تا بپوشدشون!

به قول مامان یا همون "میا " آقا ایلیار شازده پسر دیگه، چیکارش میشه کرد.........

این عکسهای بانمک هم مربوط میشه به یکی، دو روزی که عمه شیما و باران خونه ما مهمون بودن، برای ایلار که خیلی خوش گذشت..... کلی بازی و تفریح و یه کم هم اذیت کردن باراااااااااانچشمکخندونک

ایلی و باااااااااایان در حال بازی کلش!!!!!!!! در خونه عمه شیماعینکعینکخندونک

میشی کورا در حال گل بازی ( کار بسیااار مورد علاقه اش) در عصر یه روز پاییزی در حیاط خونه

 فسقلی در حال غذا دادن به خرگوشهای پارک کنار ایل گلی

اینم خونه من بیچاره همین الان یهویییییییییییی.............خندونک

این دو تا عکس هم برای حسن ختام این پست!

ایلیار در اوایل بهار امسال وقتی موهاش رو تازه کوتاه کرده بودیم، اون موقع علاقه زیادی داشت تا جاهای تنگ و کوچیک خودش رو قایم کنه. فداش بشه مامانش که اینقده با نمک و خوجل موجل افتاده تو عکس...

 

اینم عکسی از زمستون سال قبل در کارخانه عمو مهدی، و ایلیار که در یکی از کشوها توسط عمو مهدی استتار شده بودچشمکخندونکبوس

 

 

پسندها (5)

نظرات (2)

کیان
28 آذر 94 9:23
ایلیار جون ساگرد ازدواج مامان و بابا رو از قول ما بهشنون تبریک بگوایلیار جون هرکاری میکنی بکن ولی خونه رو کثیففففففف نکن باران جون رو هم ببوس
مامان آروین
28 آذر 94 10:12
سلام. ماشاالله به ایلیار جون با این کارهای بامزه اش. جالبه آروینم گوشه و پشت مبل رو برای بازی دوست داره. همین طور چادر بزنیم بریم توش بازی کنیم.