تولد یک سالگی
تولدت مبارک عشق مامانی
ایلیار جونم، ناز پسر قند عسل من، خوشگل من، عزیزکم تولدت مبارک، الهی صد ساله بشی و تو این صد سال همیشه زندگیت اون طوری که دوست داری پیش بره و همیشه بر وفق مرادت باشه.
نازنینم روزگار عمر خیلی سریع می گذره ، پارسال روزی که به دنیا اومدی ، در نظرم تا یک سالگیت فاصله زیادی بود اما الان که این یک سال می گذره می بینم که اونقدر سریع بوده که قدر چشم برهم زدنی گذشته.
خوشگلکم من و بابایی برات بهترین ها رو آرزو داریم و تا اونجایی که در توانمون باشه و شایدم بعضی وقتها فرا تر از توانمون سعی می کنیم تا بهترین ها رو برات فراهم کنیم و امیدواریم با عزت نفس و اعتماد کامل به وجودت بتونی در جاده پر پیچ و خم زندگی به راحتی به مسیرت ادامه بدی و همیشه سربلند و موفق باشی. ان شالله
ایلیار جان به خاطر فوت آقاجون امسال یه مراسم کوچیک و مختصر و خودمونی برات گرفتیم، که خیلی هم بهمون خوش گذشت اما ان شالله از سالهای بعد اگه عمری باشه دوستهای نی نی ات رو هم دعوت می کنیم و مفصل تر برات تولد میگیریم. بوسسسسسسسسسسسس بوسسسسسس
چند تا از عکسهای تولدت رو برات میزارم...
اینجا ایلیار خان داره کمکم میکنه تا خونه رو تزیین کنیم
تو این عکس هم رفتی روی کول عمو مهدی
اینم عکس کیک تولدته با عکس باب اسفنجی، البته بگم که تم تولدت باب اسفنجی( شخصیت محبوب من و بابایی) بود
این گلهای تو عکس رو هم بابا و دایی منوچهر به مناسبت روز استاد برای بابایی زحمت کشیدن و آوردند، دستشئن درد نکنه، یه عالمهههههههههممنون
اینم من و بابایی و ایلیار خان که اصلا کالاهش رو روی سرش نگه نمی داشت به همراه آرمان پسرعمو و باران دختر عمه که بیشتر از همه تولد به اونها خوش می گذشت...
این عکس هم پس از پایان مراسم و نثار کردن برف شادی به همدیگه گرفته شده که در این اثنا نی نی کوشولوی من و دایی اش هم در امان نموندن و سرشون پر شده از کفهای برف شادی
این عکس هم مربوط میشه به ایلی بالا و دوچرخه خوشگلش که مامان جون اکرم به سفارش خدابیامرز آقاجون برای هدیه تولد ایلیلر براش گرفته بودند. دستشون درد نکنه.
البته بقیه مهمونها و مامان جون و بابا جون من هم با هدایای نقدی شرمندمون کردند که از همشون ممنونیم، باران و عمه شیما هم یه دست لباس خیلی خوشگل برات گرفته بودن، که دست اونها هم درد نکنه