ایلیارایلیار، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

***ایلیار خوشگل مامان***

ایلیار خوشگل مامان و شیطونی هاش

1393/4/10 16:47
655 بازدید
اشتراک گذاری

ایلیار شیطون بلا برسیم به شیطونی هات

علاقه شدیدی به 1) کیف پول من و بابایی 2) موبایل من و 3) کامپوتر و لپ تاپ م دوربین عکاسی و خلاصه هرچی که مربوط به دنیای تکنولوژی و مدرنه داری ولی برعکس هیچ علاقه ای به اونهمه اسباب بازی های مختلف و رنگابه رنگی که داری نشون نمیدی و با هیچ کدومشون بیشتر از چند ثانیه مشغول نمیشی  اما  خدا نکنه که یکی از ادوات تکنولوژی رو توی دستمون ببینی، دیگه امون نمیدی و اونقدر گریه میکنی تا بدیم دستت برای همین هم از ترس تو جرات نمیکنم موبایل و کیف پولم رو از توی کیفم در بیارم و حتی اگه اس ام اس داشتم باید پنهونی و یا وقتی که خوابی بهش جواب بدم. 

بله ایلیار بالا یکی از اصلی ترین دلیلی که نمیتونم بیام پای کامپیوتر اینه. چون وقتی بیدار باشی و کامپیوتر رو روشن کنم همش ازم میخوای بنشونمت بغلم و تو هم اونقدر دگمه های صفحه کلید و ماوس رو فشار میدی که همه چی قاطی پاتی میشه و وقتهایی هم که خوابی اونقدر کارهای عقب مونده دارم که دیگه نمیرسم بیام سراغ کامپیوتر. پس آقا خوشگله زیا ازم دلگیر نباش که چرا وبلاگت رو آپ نمیکنم........

اینم نمونه اش که بابایی رو نشوندی زمین و خودت نشستی پشت میز

 وقتهایی هم که یه فیگور جالب گرفتی تا دوربین رو میارم تا ازت عکس بگیرم با دیدن دوربین از خود بی خود میشی و دیگه اونفیگورم بهم میزنی و تا دوربین رو ازم نگیری دست برنمی داری.    

خلاصه که اینطوری هاست  ایلی بالای بلای من

همونطور که گفتم اصلا با اسباب بازیهات بازی نمی کنی و از موقعی که بیدار میشی تا موقع خواب همش در فاصله یک سانتیمتری من یا بابات حرکت میکنی و ازمون می خوای بغلت کنیم و یا درست مثل زمان نی نی بودنت موجبات خنده و شاذی و سرگرمی ات را فراهم کنیم. به خدا نازلی بالام تا اونجایی که بتونم باهات بازی میکنم ولی بعضی وقتها که کار دارم و تو هم مدام دورو بر منی یکم عصابم بهم میریزه. آخه هیچی سرگرمت نمی کنه و منم واقعا بعضی وقتها مستاصل میشم. میگن بعد از دو سالگی اسباب بازی ها رو میشناسی و یاد میگیری که روشون تمرکز کنی و باهاشون بازی کنی، الهییییییییی به امید اون روز

البته نازگل من همش هم اینها نیست که شلوغی میکنی و اذیت. عوضش کلی پسر بزرگی شدی و خوابت کلی نرمال شده و گوش شیطون کر  دیگه شبها اذیتم نمی کنی و روزها هم اکثرا به راحتی میخوابی. الان روزها حدود 2 الی 3 ساعت در 2 نوبت ظهر و عصر میخوابی و اکثرا هم  موقعی که خوابت میگیره خودت میری و توی رختخوابت میخوابی بدون این که روی پاهام تکونت بدم.از این بابت خیالم کلی راحته

اینم مدل خواب این روزهاته که هرجوری می خوابی مثل توی این عکس که مدل نیمه سجده خوابیدی و کلی این ور اون ور تکون میخوری و همش شبها میام بلندت میکنم و میبرم سر جات

 

علاقه بسیار بسیار زیادی به بیرون رفتن داری و من اصلا نمی دونم که چه جوری شد که شما اینقدر به بیرون رفتن عادت کردی!!!! البته بابایی راست میگه کساییکه ( من و بابا) بدون استثنا هر عصر از خونه بزنن بیرون بچه اشون هم  اینجوری هر روز هوای بیرون رو میکنه دیگه.........

برای همین هم توی خونه دست من و بیشتر وقتها بابایی رو میگیری و میبریش سمت در و با دستت میکوبی بهش تا ببریمت بیرون.

علاقه و توجه خاصی به نی نی ها و بچه ها ی توی در در ( بیرون)  نشون میدی و میدویی دنبالشون تا بغلشون کنی مخصوصا نی نی های دختر رو!!! بعضی از نی نی های خوش اخلاق ازت استقبال میکنن اما بعضی هاشون هم گریه میکنن و نمی زارن بغلشون کنی، خوب از این جور مسایل بین نی نی ها پیش میاد دیگه.......

وقتهایی هم که امکان بیرون بردنت فراهم نباشه تو حیاط خونه و ترجیحا توی بالکن بازی میکنی، ببین اینجا تمام خاکهای توی گلدون رو ریختی بیرون و البته متاسفانه یه کمش رو هم خوردی

یکی از جاهی مورد علاقه ایلیار در خانه( کنار در بالکن)

 

این عکسها هم اواسط خرداد ماه رفته بودیم حوالی سعید آباد( منطقه خوش آب و هوا در اطراف تبریز) ازت گرفتم که خیلی بهمون خوش گذشت و شما هم بسیار از خودتان شادمانی در میکردی و همش دست مامان جون بیچاره رو گرفته بودی تا ببرتت و بگردونتت این ور اون ور. نا گفته نماند که از بس مامانم بهت محبت کرده و اونقدر دوستت داره که شما هم به عنوان یکی از بچه های این درو و زمونه کاملا از این مسئله سو استفاده میکنی و حرفهات رو به کرسی مینشونی و خلاصه که بعضی وقتها اذیتش میکنی....

 

اینم ایلیار کوچولو و اسبش که باهاش پیتیکو پیتیکو میکنه

پسندها (7)

نظرات (5)

مامان زهره
13 تیر 93 16:25
آخ که همه ی حرفات حرف دل من بود دوستم ولی واقعا فدای شیطنتاشون
مامانی
16 تیر 93 9:42
ماشالله چه گل پسر شىطونى شدى.عزىزم خاک گلدو ن برا خوردن نىستا
مامان الیار
17 تیر 93 10:54
سلام خانومی.ممنون که شما هم به وبلاگ ما ومدین. با اجازتون لینکتون می کنم. امیدوارم دوستهای خوبی برا هم باشیم
❤مامان مهسا❤
17 تیر 93 11:55
شیطون بلا....چقدر ناز شدی عزیزم بوس برای ایلیار جونی راستی مامانی ما بهتون سر میزدیم چون شما مدتی نبودین پست جدید نداشتین ما هم نمیتونستیم نظر بدیم
مامان اعظم
18 تیر 93 14:20
شیطون خاله...بگو مامانی تا شیطونی نکنم بزرگ نمیشم آخه