عید 1395 و سفر به مشهد با تاخیر
سلام مامانی، خوشگل شیطون من........
عید اومده، عید نورروووووووووووز، یعنی یه سال تازه و یه حس تازه و روزهای تازه و ایشالله اتفاقات خوب و تازه برااااای همه......
عید امسال برنامه چندانی برای دید و بازدید نداشتیم و همون روز اول دید و بازدیدهامون تموم شد و به سبک تبریز گردی در ایام زیبای نوروز حال میکردیم
اما هفتم فروردین ماه همراه مامان اکرم و میا عازم مشهد مقدس شدیم که قبلا توسط دانشگاه بابایی رزرو شده بود. شب اول رو تو سمنان موندیم و روز بعدش صیح خیلی زود به سمت مشهد حرکت کردیم و حدودهای ساعت 1 ظهر رسیدیم هتلمون و نهارمون رو خوردیم و به استراحت پرداختیم. بعداز ظهر هم رفتیم حرم امام رضا تا شما برای دومین بار مشهدی ایلیار بشی و بری پابوس امام رضا
مشهد برخلاف تصور ما واقعا شلوغ بود و این امر باعث شد کلی اذیت بشیم............ چون هر چهار تامون و بخصوص من و بابایی همه جا شونصد چشمی حواسمون به شما بود که یه وقت خدایی نکرده گم نشی، آخه اونقدر ورجه وورجه میکردی و مدام جلوی مغازه ها و بخصوص اسباب بازی فروشی ها وایمیستادی که اصلا نمیشد کنترلت کرد. و اینطور شد که دیگه برنامه اقامتمون رو افزایش ندادیم و 3 روزه راه برگشت را در پیش گرفتیم و یه روزه همینجور بکوباز مشهد تا تبریز روندیم و چشمتون روز بد نبینه بعد از برگشت هممون آش و لاش بودیم و تا چند روز نای حرکت نداشتیم..........
ایلی و بنده در هنگام نماز در حرم
ایلی و همراهان در مجتمع زیست خاور
ایلی و همراهان در لابی هتل
ایلی در باغ وحش و غذا دادن زورکی به حیوانات
ایلی در الماس شرق
ایلی با اون لبخند شیطنت آمیز بعد از پیروزی در خریدن جعبه اسباب بازی
ایلی در راه برگشت در شهر سرخه سمنان که شهر زادگاه دکتر روحانی هم هست